بچه رو به بچه میسپارم بچه ها را به خدا! میرم سرکار. خانم پرستار جدیدتر نیامدند و جواب تلفن هم ندادند. عصر رفتیم زنگ همسایه اش را زدیم گفت رفتن شهرستان. با پرس و جو معلوم شد پدرش فوت کرده. اینم از ادامه احوال ما. زندگی یک دروغ مسخره بود
هر چه را می نگرم میگذرد
ولی دریغ که این شوق در نگاه تو نیست
بچه ,پرس ,جو ,معلوم ,شهرستان ,رفتن ,پرس و ,با پرس ,و جو ,جو معلوم ,معلوم شد
درباره این سایت